Sunday, September 17, 2017

شعری هدیه به شاعران درباری


پاچه خواری کن که نان در پاچه است
این قلم در دستتان بازیچه است

مال ما نزد علی خ. شاه توست
از طلا و پول در صندوقچه است

قصد تو ای مدح گوی مستبد
جمع پول و سکه توی بقچه است

این همه مدح و سنا در وصف این
بی کفایت باعث دلپیچه است

جان مردم بر لب آمد از فساد
یک طرف هم خشک آن دریاچه است

روی کارون سد گتوندی زده
جا نمیشه وضع خوزستان چه است

هر کجا کس اندکی کرد اعتراض
توی زندان یا که رویه تیرچه است

فاسدان چون قبضه کردن میهنم؟
خشم در سلول هر ماهیچه است

مرگ بر دیکتاتور جانی رذل
بر در و دیوار هر پس کوچه است


راس قدرت هر کسی جا خوش کند
مثل جا خوش کردن پوشک به کون بچه است






سیاوش رحیمی


9/18/2017

No comments:

Post a Comment